مرکّب قرمز

روزی در جمهوری دموکراتیک آلمان سابق یک کارگر آلمانی کاری در سیبری    

پیدا می کند. او که می داند سانسورچی ها همه ی نامه ها را می خوانند،    

به دوستانش می گوید: « بیایید یک رمز تعیین کنیم؛ اگر نامه ایی که از طرف     

من دریافت می کنید با مرکّب آبی معمولی نوشته شده باشد، بدانید هر چه     

نوشته ام درست است. اگر با مرکّب قرمز نوشته شده باشد، سرا پا دروغ     

است. »     

یک ماه بعد دوستانش اوّلین نامه را دریافت می کنند که در آن با مرکّب آبی     

نوشته شده است: « این جا همه چیز عالی است؛ مغازه ها پر، غذا فراوان،     

آپارتمان ها بزرگ و گرم و نرم، سینماها فیلم های غربی نمایش می دهند و     

تا بخواهی دختران زیبای مشتاق دوستی و ...- تنها چیزی که نمی توان پیدا کرد     

مرکّب قرمز است. « 

منبع: ؟؟؟

هنر نمایی با مدادرنگی!!!

 

   

 

    

 

    

 

    

 

منبع: ؟؟؟

حکایت خدایی که آن جا بود...

روزی عارفی بعد از طی یک دوره ی درسی به سه نفر از شاگردانش گفت:     

 

«امروز بروید و سه مرغ بگیرید و هر یک را در جایی سر ببُرید که هیچ کس،     

 

هیچ کس نباشد؛ سپس آن را به پیش من آورید تا غذایی درست کنیم. »    

   

فردای آن روز سه شاگرد به پیش استاد آمدند و استاد در نهایت حیرت دید که     

  

دو نفر از شاگردان مرغ های خود را سر بریده اند ولی یکی از شاگردان با مرغ     

 

زنده آمده!    

 

استاد با تعجّب به شاگرد گفت: « مگر من نگفتم مرغ را سر ببُرید؟! »    

  

شاگرد گفت: « استاد شما گفتید مرغ را در جایی سر ببُریم که هیچ کس نباشد     

 

و من هر جا که رفتم، خدا آن جا بود! »    

 

منبع: کتاب لطفاً مدیر موفّقی باشید! به اهتمام: محمود نامنی

آرامش

 

وقتی در روی زمین کسی نیست که به او فکر کنی    

 

  

به آسمان نگاه کن    

 

 

زیرا آن جا کسی هست که همیشه به تو فکر می کند!

هنر تملق و چاپلوسی

راویان شیرین بیان و مورّخان شکر دهان با غور کردن در برگ های زرّین تاریخ در     

 

باب پیدایش هنر چاپلوسی و تملق چنین می نگارند:     

 

 

میلاد این هنر ظریف و لطیف به روزگاری دور می رسد و هر چه تفحص نمودند،     

 

نتوانستند کاشف آن را بیابند و خلعتی بر گردنش بیاویزند.    

 

 

امّا از وقایع اتفاقیّه چنین استنباط فرمودند که نخستین بار، مردمی آن را بنیان    

 

نهادند که عاری از هر هنر و سرشار از بیکاری و عاطل و باطل بودند که با درک    

 

این هنر عظیم دریافتند؛ چه معجزه ی عجیب و چه رخداد کبیری دارد که آدمی    

 

را از فرش به عرش می برد و از روزها نان و تره خوردن به قرن ها نان و کره     

 

خوردن، می رساند.    

 

 

مورّخان شیرین سخن و راویان شهدگفتار در دنباله ی تفحص خود به این مهم    

 

دست یافتند که این هنر عظیم ابزار فراوانی نمی طلبد فقط باید زبانی نرم و چرب    

  

داشت و انگشتانی لطیف تا نخراشد و آزرده نکند!    

 

 

باری چنانچه قدما می انگارند؛ این هنر همچون بیماری سرماخوردگی خیلی سریع    

 

تمامی آحاد مردم را در آغوش گرفت و پیروان فراوانی را یافت این است که در     

 

حال حاضر هر کس که پیرو آن نباشد، بیمار به نظر می رسد!    

 

 

پس بشتابید که این متاع نایاب، امّا فراوان را از حجره ی کاسبکاران متعهد ابتیاع    

 

فرمایید.    

 

 

بی تردید هر کس جرعه ای از آن نوشد و لقمه ای از آن خورد و از منافع بیکران     

 

آن فقط یک بار بهره بَرَد هرگز نخواهد گذاشت این دکان بی مشتری بماند!    

 

در پایان سخنی را از دکتر شریعتی می آورم اندر باب:  

 

تملق چیست؟ چاپلوس کیست؟    

 

« انسان وقتی تملق کسی را می گوید    

 

یعنی،    

 

انسان بودنش را فدای چیزی که به آن معتقد نیست، کرده.    

 

در برابرش هر چه به دست آورده، ضرر کرده!    

 

برای این که اگر آدم، دیگری را بکُشد    

 

آدم می ماند، هر چند قاتل!    

 

لیکن آدمی که در مقابل دیگری خم می شود یا تملق می گوید    

 

دیگر  آدم نیست!    

 

امّا متوجّه نیست! »     

  

منبع: کتاب لطفاً مدیر موفّقی باشید! به اهتمام: محمود نامنی

به مناسبت سالگرد درگذشت خسرو شکیبایی

  

     

 

   

۲8 تیرماه اوّلین سالگرد خسرو شکیبایی بود فقدان    

 

 این هنرمند عزیز را به همه مردم مخصوصاً    

 

 همه هنرمندان تسلیّت می گویم.    

 

 

15 اردی بهشت امسال توفیقی حاصل شد که به    

 

 قبرستان هنرمندان در تهران بروم و چیزی که برایم    

 

 عجیب بود خیلی از هنرمندان مدّتی فوت کرده بودن    

 

 ولی یا جایی اعلام نشده بود و یا من بی خبر مانده    

 

 بودم و همین که بالای سر قبرشون قرار می گرفتم    

 شوکه می شدم.     

 

ببینید: خسرو شکیبایی

رستگاران سوگوار شد.

رستگاران سوگوار شد.   

 

 

"ندا غلام حسین زاده" یکی از بازیگران سریال:    

 

 رستگاران در جریان سقوط هواپیمای توپولف    

 

 تهران_ایروان جان خود را از دست داد. 

    

 

به گزارش روز شنبه ایرنا، « ندا غلام حسین زاده »    

 

 بازیگر نقش: زن برادر سارا (صبا کمالی)     

 

در سریال: رستگاران به کارگردانی:سیروس مقدّم    

    

در هواپیمای توپولف تهران_ایروان حضور داشته و    

 

 کشته شده است. پیکر این بازیگر روز جمعه تشییع    

 

 و به خاک سپرده شد.    

     

حضور در سریال رستگاران، اوّلین کار حرفه ای    

 

 « ندا غلام حسین زاده » بود.    

    

     

به گزارش ایرنا، یک فروند هواپیمای مسافربری     

 

در مسیر تهران - ایروان متعلق به شرکت هواپیمایی:    

 

 کاسپین به شماره پرواز: 7908 روز: چهارشنبه    

 

 16دقیقه پس از پرواز از فرودگاه: امام خمینی (ره) در    

 

 ساعت: ۱۱ و 33 دقیقه دچار سانحه شد و در اراضی    

 

 کشاورزی روستای: جنّتآباد در استان قزوین سقوط    

 

 کرد.    

 

 در این حادثه ۱۵۳ نفر سرنشین و ۱۵ خدمه این    

 

 هواپیما جان باختند.    

 

منبع خبر: رجانیوز